از برنامه APKPure استفاده کنید
نسخه قدیمی APK Sassi Punnu - Urdu Love Story را برای اندروید بگیرید
Sassi Punnuh یا Sassui Punhun داستانی عاشقانه از فولکلور سندی و بلوچی است.
ساسی پونوه یا ساسوی پونهون (سندی: سَسُئيِ پُنهوُن) داستانی عاشقانه از فولکلور سندی و بلوچی است. داستان در مورد یک عاشق وفادار است که در جستجوی شوهر محبوبش که توسط رقیبان از او جدا شده است، هر سختی را تحمل می کند.
این داستان همچنین در شاه جو ریسالو ظاهر می شود و بخشی از هفت عاشقانه تراژیک محبوب از سند، پاکستان است. شش داستان دیگر عبارتند از: عمر مروی، سوهنی مهر، لیلان چنسار، نوری جام تاماچی، سوراث رای دیاچ، و مومال رانو که معمولاً به عنوان هفت ملکه سند یا هفت قهرمان شاه عبداللطیف بهتای شناخته می شوند.
میر پونهون خان (میردوستین) پسر میر عالییی یا آری، پادشاه بلوچ کچ بلوچستان بود.
ساسی دختر راجا از بامبوره در سند (اکنون در پاکستان) بود. به محض تولد ساسی، اخترشناسان پیش بینی کردند که او برای شرافت خانواده سلطنتی بلای جان است. راجا دستور داد که کودک را در جعبه چوبی بگذارند و در سندو بیندازند. یکی از لباسشویی های روستای بامبور جعبه چوبی و کودک را در داخل آن پیدا کرد. لباسشویی معتقد بود که این کودک نعمتی از جانب خداست و او را به خانه برد. از آنجایی که از خود فرزندی نداشت، تصمیم گرفت او را به فرزندی قبول کند.
ساسی بزرگ شد تا به زیبایی پری های بهشت باشد. داستان زیبایی او به پونو رسید و او از ملاقات با ساسی ناامید شد. بنابراین شاهزاده جوان خوش تیپ به بامبوره سفر کرد. او لباس هایش را برای پدر ساسی (یک لباسشویی) فرستاد تا بتواند نگاهی به ساسی بیندازد. وقتی او به خانه لباسشویی رفت، در همان نگاه اول عاشق شدند. پدر ساسی ناامید شده بود، به این امید که ساسی با یک لباسشویی ازدواج کند و نه هیچ کس دیگری. او از پونو خواست تا با قبولی در آزمون به عنوان یک لباسشویی ثابت کند که لیاقت ساسی را دارد. پونو پذیرفت که عشقش را ثابت کند. در حین شستن، او همه لباس ها را پاره کرد، زیرا به عنوان یک شاهزاده، هرگز لباسی را نشوید. بنابراین او توافق را شکست داد. اما قبل از اینکه آن لباس ها را برگرداند، سکه های طلا را در جیب همه لباس ها پنهان کرد، به این امید که این کار باعث ساکت شدن روستاییان شود. این ترفند جواب داد و پدر ساسی با این ازدواج موافقت کرد.
پدر و برادران پونو مخالف ازدواج او با ساسی بودند (پنو یک شاهزاده بود و او دختر لباسشویی بود) و بنابراین، به خاطر پدرشان، برادران پونو به بامبوره سفر کردند. ابتدا پونو را تهدید کردند، اما وقتی او تسلیم نشد، روشهای حیله گرانه تری را امتحان کردند. پونو از دیدن حمایت برادرانش از ازدواج او متعجب شد و در شب اول تظاهر به لذت بردن و شرکت در جشن ازدواج کردند و پونو را مجبور به نوشیدن انواع شراب کردند. چون مست شد او را بر پشت شتری بردند و به زادگاه خود کچ بازگشتند.
وقتی ساسی صبح روز بعد از خواب بیدار شد، متوجه شد که توسط برادر شوهرش فریب خورده است. از غم فراق معشوق دیوانه شد و با پای برهنه به سمت شهر کچ مکران دوید. برای رسیدن به آن، مجبور شد کیلومترها از بیابان را بگذراند. او به تنهایی به سفر خود ادامه داد تا جایی که پاهایش تاول زد و لب هایش از فریاد «پنهون، پونهون!» خشک شد. سفر پر از خطرات خطرناک بود. تشنه بود که چوپانی را دید که از کلبه ای بیرون می آید. مقداری آب به او داد تا بنوشد. او با دیدن زیبایی باورنکردنی او، سعی کرد خود را به زور به ساسی برساند. ساسی فرار کرد و از خدا خواست که او را پنهان کند. خداوند به دعاهای او گوش داد، زمین لرزید و شکافت و ساسی خود را در دره کوه ها مدفون یافت. وقتی پونهون در مکران از خواب بیدار شد، نتوانست جلوی خود را بگیرد تا به بامبوره برگردد. در راه صدا زد: ساسی، ساسی! که چوپان تمام داستان را به پونهون گفت. پونهون نیز از همان دعا ناله کرد، زمین لرزید و دوباره شکافت و او نیز در همان دره کوهی که ساسی بود به خاک سپرده شد. گور افسانه ای هنوز در این دره وجود دارد. شاه عبداللطیف بهتای این داستان تاریخی را در شعر صوفیانه خود به عنوان نمونه ای از عشق ابدی و پیوند با الهی می سراید. اما بر اساس داستان معروف هاشم (شاعر) (هاشم شاه) ساسی هنگام عبور از صحرا می میرد.
گورهای ادعایی ساسی و پونو در نزدیکی لاسبلا، بلوچستان است.
Last updated on 29/01/2023
Minor bug fixes and improvements. Install or update to the newest version to check it out!
بارگذاری شده توسط
Brigitte Francois
نیاز به اندروید
Android 4.4+
دسته بندی
گزارش
Sassi Punnu - Urdu Love Story
1.0 by Pak Appz
29/01/2023