خرا میترا - کتابهای داستان مراتی خردورجی | खरा मित्र - साने गुरुजी
خارا میترا توسط صانع گوروجی
کارا میترا داستانی ماتاری است که صانع گرووجی است.
پاندورنگ ساداسیو صانع همچنین به عنوان صانع گوروجی شناخته می شود ، نویسنده ، معلم ، فعال اجتماعی و مبارز آزادی از مارتاررا هند بود. وی حدود 82 کتاب شامل داستان ، رمان ، مقاله ، زندگی نامه و شعر نوشت. او یک نویسنده حساس بود. ارزشهایی مانند اومانیسم ، اصلاحات اجتماعی و میهن پرستی در ادبیات وی منعکس شده است.
साने गुरुजी लिखित खरा मित्र
زندگی صانع گوروجی در اوایل زندگی
سان در 24 دسامبر سال 1899 در سادشیووارو و یاشودابای سن در دهکده پالگاد در نزدیکی شهر داپولی ، ایالت بمبئی در انگلیس هند (در منطقه راتناگری امروزی در منطقه کنکان از ایالت ماهاراشترا) به دنیا آمد. او فرزند سوم و پسر دوم آنها بود. پدر او ، سادشیووارو ، جمع آوری درآمد بود که به طور سنتی از آن به عنوان خاوت یاد می شد ، که از طریق دولت محصولات زراعی روستا را ارزیابی و جمع آوری می کرد ، و اجازه داشت بیست و پنج درصد از مجموعه های خود را به عنوان سهم خودش نگه دارد. این خانواده در دوران کودکی صانع نسبتاً خوب بودند ، اما بعداً وضعیت مالی آنها رو به وخامت گذاشت و منجر به مصادره خانه آنها توسط مقامات دولتی شد. قادر به روبرو شدن با آسیب و سختی ، مادر صانع یاشودابایی در سال 1917 درگذشت. درگذشت مادرش به دلیل کمبود امکانات پزشکی و همچنین عدم توانایی وی در ملاقات با وی در بستر مرگ ، باعث شد تا سانه گوروجی بقیه عمر خود را تعقیب کند.
साने गुरूजी
साने
साने गुरुजी
खरा तो एकची
मराठी
आई विषयी
आई माझा
साने गुरुजी
आई वर
मराठी देशभक्ति
मराठी देश भक्ती
آموزش صانع گوروجی
مجسمه Pandurang Sadashiv Sane (Sane Guruji) در باغستان دبستان پسرانه ZP ، Chinawal
صان تحصیلات ابتدایی خود را در روستای پالگاد ، در توپولا دپولی در ولسوالی Ratnagiri به پایان رساند. پس از تحصیلات ابتدایی ، او به پونه فرستاده شد تا با عموی مادری خود برای ادامه تحصیل زندگی کند. با این حال ، او اقامت خود را در پونه را دوست نداشت و به پالگاد بازگشت تا در مدرسه ای مبلغین در داپولی ، واقع در حدود شش مایل از پالگاد ، بماند. در حالی که در داپولی بود ، او به سرعت به عنوان یک دانش آموز باهوش و با تسلط خوب بر دو زبان مراتی و سانسکریت شناخته شد. او همچنین به شعر علاقه مند بود.
در حالی که در مدرسه در داپولی بود ، وضعیت مالی خانواده وی رو به وخامت گذاشت و او نتوانست هزینه تحصیلات خود را ادامه دهد. او مانند برادر بزرگتر خود ، شغل را برای کمک به امور مالی خانواده در نظر گرفت. با این حال ، به توصیه یکی از دوستانش و با حمایت والدینش ، در مؤسسه آوند ثبت نام کرد که آموزش و غذا را به دانشجویان فقیر ارائه می داد. در آوند او سختی های زیادی را متحمل شد اما تحصیلات خود را ادامه داد. با این حال ، همه گیر شدن طاعون بوبونیک در آوند باعث شد که همه دانش آموزان به خانه فرستاده شوند.