وقتی پدرم دوباره ازدواج کرد ، من یک برادر کوچکتر داشتم. اما بیایید در اولین جلسه با من بیرون برویم !؟
وقتی مردی که من را دوست دارد یاندره است
مطمئن نیستم ازدواج مجدد برای خانواده ام امری پسندیده است.
فقط به دلیل اینکه پدرم من را دوست دارد ، در درخواستی به من گفت.
من به نمایندگی از پدر و مادر مشغول خود بیرون آمدم تا با پسری غذا بخورم که برادر کوچک من خواهد شد.
"راستی."
"آیا ما خانواده ای نیستیم که یک قطره خون نداشته باشیم؟"
"آیا فقط یک خانواده نیست ، بلکه یک قرار خانوادگی است؟"
چه جهنمی شنیده ام؟ ....