تسلیم عشق و عشق
ارواح ؛ بدون روح
مسیرها باریک ، پیچ خورده و کشنده است
در میان طوفان خشکسالی او
و احساس ابر از ابر ، ، ،،، ، هیچ جایی برای آرامش وجود دارد
همه چیز در آن راکد ، ظلم ، سکوت است
همه چیز نشان می دهد که زندگی متوقف شده است
همه اطرافشان مردند
روح ؛ نفس بکشید و احساس نکنید
آنها می بینند و صحبت نمی کنند
آنها فقط با بدن باقی مانده بودند
و هاشم گذشته ای دردناک است که هزاران بار کشته شده است
خراب شدن حال
مراحل و پله های قبور در جلوی یکدیگر مشخص شده است
تعداد روزهایی را ببینید که شاهد عزیمت یک عمر هستید